• وبلاگ : آقـــــــــــــــــا و بانـــــــــــــــــــو
  • يادداشت : آقا & بانو & ???
  • نظرات : 2 خصوصي ، 27 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامان بانو 
    يادم رفت بگم امروز بعد آزمايشگاه با تاکسي اومدم خونه...ديگه نرفتم داخل يهو دلم از اين نون خشکاي شويدي زعفروني هست ازونا دلم کشيييييييد...يادش بخير قبلنا همش تو کارگاه ازونا ميپختيم خيليييييييييييي با پنير ميچسبيد اصلا به اون خوشمزگي ديگه تو مغازه ها نديدم...صبح حدوداي 7 و 45 دقه همه ي مغازه ها بسته بود کلي پياده روي کردم دلمم داشت ضعف ميکرد بس که گشنه بودم خو از ديشبه هيچيييييييي نخوردم که آزمايش بدم ديگه...
    يه مغازم که باز بود معمولا اکثر خريدامونو هميشه از اونجا ميکنيم اووووووونم نداشت از اين نونا...دست از پا درازتر برگشتم خونه...گفتم باشه حالا که نون خشک گيرم نيومد همين نون لواشا خودمو ميزارم تو فر که خشک و برشششششته شه...يهو بعد يه مااااااااه و اندي دلم تخ مرغ کشيد نيمرو کردمو با نون خشکا خوردم واااااااااي جاتون خالي چسبيييييييييييد...از صداي خش خش نونا تو دهنم خوشم اومد...اوندفه سر صبح واس آقاي همسر نيمرو درست کردم حالم بد شد از بوي گند تخم مغ...امرو نميدونم چطو شد که حالم بد نشد از بوش...انقد ذوق زدمممممم...